loading...
جدیدترین نرم افزار روز دنیا | عکس | فیلم | بازی | اس ام اس |
ابراهیم کلاته رحمانی بازدید : 292 یکشنبه 01 اسفند 1389 نظرات (0)

مرد از زن که به شدت احساس زیبایی می‌كرد، پرسید:
ببخشید، شما "شارون استون" نیستین؟
زن با عشوه گفت: نه... ولی...
و پیش از آنکه ادامه بدهد، مرد گفت: بله، فكر می‌كردم. چون... زن حرفش را برید، ولی همه می‌گن خیلی شبیهشم. اینطور نیست؟

مرد قاطع گفت: نه، همه اشتباه می‌‌كنن. به خاطر این‌كه "شارون استون"، زن خوشگلیه، ولی شما متأسفانه اصلا خوشگل نیستین. به همین دلیل، من فكر كردم شما نباید "شارون استون" باشین.
زن تازه فهمید كه رو دست خورده، با عصبانیت فریاد كشید: بی‌شرف! مگه خودت خواهر و مادر نداری؟
مرد آرام گفت: چرا. ولی اونها هیچ‌كدوم فكر نمی‌كنن كه شبیه "شارون استون" هستن.

زن همچنان معترض گفت: خب، كه چی؟
مرد گفت: چون شما فكر می‌كردین كه شبیه "شارون استون" هستین، خواستم از اشتباه درتون بیارم.
زن دوباره عصبی شد: برو ننه‌تو از اشتباه درآر.

مرد از زن که به شدت احساس زیبایی می‌كرد، پرسید:
ببخشید، شما "شارون استون" نیستین؟
زن با عشوه گفت: نه... ولی...
و پیش از آنکه ادامه بدهد، مرد گفت: بله، فكر می‌كردم. چون... زن حرفش را برید، ولی همه می‌گن خیلی شبیهشم. اینطور نیست؟

مرد قاطع گفت: نه، همه اشتباه می‌‌كنن. به خاطر این‌كه "شارون استون"، زن خوشگلیه، ولی شما متأسفانه اصلا خوشگل نیستین. به همین دلیل، من فكر كردم شما نباید "شارون استون" باشین.
زن تازه فهمید كه رو دست خورده، با عصبانیت فریاد كشید: بی‌شرف! مگه خودت خواهر و مادر نداری؟
مرد آرام گفت: چرا. ولی اونها هیچ‌كدوم فكر نمی‌كنن كه شبیه "شارون استون" هستن.

زن همچنان معترض گفت: خب، كه چی؟
مرد گفت: چون شما فكر می‌كردین كه شبیه "شارون استون" هستین، خواستم از اشتباه درتون بیارم.
زن دوباره عصبی شد: برو ننه‌تو از اشتباه درآر.

مرد همچنان با خونسردی توضیح داد: عرض كردم كه، والده من یه همچی تصوری راجع به خودش نداره، ولی چون شما یه همچی تصوری دارین...
زن فریاد كشید: اصلا به تو چه كه من چه تصوری دارم.
و كیفش را برای هجوم به مرد بلند كرد.

مرد خود را عقب كشید و خواست كه به راهش ادامه دهد.
اما زن، دست‌بردار نبود و سه، چهار نفری هم كه از سر كنجكاوی جمع شده بودند، ترجیح می‌دادند دعوا ادامه پیدا كند.
یك نفر به مرد گفت: كجا؟ صبر كنین تا تكلیف معلوم بشه.

دیگری گفت: از شما بعیده آقا! آدم به این باشخصیتی! (و به كت و شلوار مرتب مرد اشاره كرد).
و سومی گفت: این خانم جای دختر شماست. قباحت داره ولله.
زن بر سر مرد كه از او فاصله می‌گرفت، فریاد كشید: هرچی از دهنت دربیاد، می‌گی و بعد هم مثل گاو سرتو می‌اندازی پایین می‌ری؟

یك نفر پرسید: چی شده خانوم؟ مزاحمتون شده؟
زن همچنان كه به دنبال مرد می‌دوید و سه، چهار نفر دیگر را هم به دنبال خود می‌كشید، گفت: از مزاحمت هم بدتر. مردیكه كثافت.

در كلانتری پیش از آنکه افسر نگهبان پرسشی بكند، زن گفت: جناب سروان! من از دست این آقا شاكی‌ام. به من اهانت كرده.
افسر نگهبان سرش را به سمت مرد كه موهای جوگندمی‌اش را مرتب می‌كرد، چرخاند و گفت: درسته؟
مرد گفت: من فقط به ایشون گفتم كه شما شبیه "شارون استون" نیستین. اگه این حرف اهانته، خب بله، اهانت كردم.

افسر نگهبان هاج‌وواج به زن نگاه می‌كرد.
زن، روسری‌اش را عقب‌تر برد، آن‌قدر كه دو رشته منحنی مو بتواند مثل پرانتز صورتش را در قاب بگیرد.
افسر نگهبان نتوانست نگاهش را از زن بردارد.
زن گفت: اصلا به ایشون چه مربوطه كه من شبیه كی هستم؟
افسر نگهبان به مرد گفت: اصلا به شما چه مربوطه كه ایشون شبیه كی هستن؟

مرد گفت: شما اكواین؟
افسر نگهبان گفت: اكو چیه؟
مرد گفت: منظورم آمپلی فایره كه صدا رو تكرار می‌كنه.
افسر نگهبان گفت: جواب سؤال منو بده.

مرد گفت: آخه من دارم تو همین جامعه زندگی می‌كنم. چطور می‌تونم نسبت به مسائل اطراف خودم بی‌تفاوت باشم. یه پیرزنی رو دیروز دیدم كه فكر می‌كرد، سوفیالورنه. آن‌قدر طول كشید تا من حالیش كنم كه اینطور نیست. آخرش هم فكر كنم نشد. دیروز اتفاقا كلانتری سیزده بودیم. پیش سروان منوچهری. به خاطر همچین شكایت مشابهی.

افسر نگهبان كه همچنان شق و رق نشسته بود، فاتحانه خودكاری از جیبش درآورد و برگه‌های بلند پیش رویش را مرتب كرد: پس این مزاحمت برای خانم‌ها كار هر روز شماست.
مرد گفت: نه، هر روز نه، هر وقت روبه‌رو بشم. گاهی وقت‌ها هم روزی دو بار.

البته فقط خانم‌ها نیستن. با خیلی از آقایون هم همین مشكل رو دارم. بعضی‌ها فكر می‌كنن "مارلون براندو" هستن، بعضی‌ها فكر می‌كنن "آرنولد" هستن. تازه فقط مسئله مشابهت با هنرپیشه‌ها نیست.
زن آینه كوچكی از كیفش درآورد و با دستمال كاغذی، خرده ریمل‌های زیر چشمش را پاك كرد و در حالی كه آینه را در كیفش می‌گذاشت، گفت: یه مزاحم حرفه‌ای! خوب شد كه به دام افتادی.

افسر نگهبان گفت: البته با درایت نیروی انتظامی و تعقیب و مراقبت خستگی‌ناپذیر بروبچه‌ها.
زن با تعجب گفت: بله؟!
افسر نگهبان گفت: خب البته ما شما رو هم از خودمون می‌دونیم.
زن با عشوه گفت: وا؟ چایی نخورده فامیل شدیم.

افسر نگهبان زهر متلك زن را ندیده گرفت و فریاد زد: آشتیانی! چایی بیار.
سربازی در را باز كرد و پاهایش را به هم كوفت: چشم جناب سروان و رفت.
مرد گفت: ببین جناب سروان! من مزاحم حرفه‌ای نیستم. فراری هم نبودم كه به دام افتاده باشم. هرجا كه تذكری داده‌ام، تاوانشم پرداخته‌ام، كلانتریش هم رفتم. به هیچ‌كس هم بدهكار نیستم.
افسر نگهبان به تلخی گفت: بقیه حرفها تو دادگاه.

و كاغذی پیش روی مرد گذاشت و گفت: مشخصاتتو بنویس.
مرد سریع مشخصاتش رو نوشت و كاغذ رو برگرداند. افسر نگهبان كاغذ را به زن داد و گفت: شما هم مشخصاتتونو بنویسین.
تا آشتیانی در بزند و اجازه بگیرد، پایش را بكوبد و چای‌ها را روی میز بگذارد، زن هم مشخصاتش را نوشت و كاغذ را به افسر نگهبان داد.

افسر نگهبان پس از مروری كوتاه به زن گفت: این شماره تلفن منزله؟
زن گفت: بله، خونه خودمه.
افسر نگهبان گفت: اگه ممكنه شماره موبایل رو هم بدین. شاید لازم بشه.
زن خواست كاغذ را پس بگیرد كه افسر نگهبان، كاغذ كوچكی را به او داد و گفت: روی همین هم بنویسین كفایت می‌كنه.

مرد گفت: منم لازمه شماره موبایل بدم؟
افسر نگهبان مكثی كرد و گفت: خب بدین، اشكال نداره.
مرد گفت: آخه من موبایل ندارم.

افسر نگهبان دندانهایش را به هم سایید: پس چرا می‌پرسی؟
مرد گفت: می‌خواستم ببینم اشكالی نداره من موبایل ندارم؟ آخه از قوانین بی‌اطلاعم، اینه كه...
افسر نگهبان گفت: نه، اشكالی نداره.
و به زن گفت: علت شكایت رو چی بنویسم؟

و به جای زن، مرد جواب داد: بنویسین من به ایشون تهمت زده‌ام كه شبیه "شارون استون" نیستین.
و به زن گفت: اگه اهانت دیگه‌ای به شما كرده‌ام، بگین.
زن گفت: خب این خودش یه جور مزاحمته دیگه.

مرد گفت: ولی شما به من گفتین: بی‌شرف، كثافت، گاو و حرف‌های دیگه كه حالا بعد من در شكایتم مطرح می‌كنم.
زن جا خورد و گفت: خب من اون موقع عصبانی بودم.
و به افسر نگهبان گفت: حالا باید چه كار كرد؟
افسر نگهبان گفت: پرونده كه تكمیل شد، می‌فرستمتون دادگاه. اونجا قاضی حكم می‌ده.

مرد پرسید: در مورد این‌كه ایشون به "شارون استون" شباهت داره یا نداره قضاوت می‌كنن؟
و با خود ادامه داد: كار قاضی هم واقعا دشواره‌ ها. اگه بخواد از نزدیك بررسی كنه.
افسر نگهبان گفت: نخیر، در مورد اهانت و ایجاد مزاحمت شما قضاوت می‌كنن.
و به ساعتش نگاه كرد و گفت: ضمنا حالا دیگه وقت اداری تموم شده. شما امشب اینجا می‌مونین تا فردا صبح راهی دادگاه بشین.

مرد به زن گفت: من حالا كه بیشتر دقت می‌كنم، می‌بینم در قضاوتم اشتباه كرده‌ام. شما خیلی هم بی‌شباهت به "شارون استون" نیستین.
زن گفت: واقعا می‌گین؟!

مرد گفت: واقعا. اگه این شباهت وجود نداشت، چرا من از میون این همه هنرپیشه، اسم "شارون استون" رو آوردم؟!
زن گفت: خیلی‌ها بهم می‌گن. آرزو دارم یه بار با "شارون استون" روبه‌رو بشم، ببینم خودش چی میگه.
مرد گفت: اون هم حتما به این شباهت اعتراف می‌كنه.

زن به افسر نگهبان گفت: من می‌خوام شكایتمو پس بگیرم. واقعا حوصله دادگاه و دردسر و این حرفا رو ندارم. این كاغذارو هم پاره كنین بریزین دور.

افسر نگهبان گفت: نمی‌شه. قانون وظیفه خودشو انجام می‌ده.
زن با تعجب پرسید: وقتی من از شكایتم صرف‌نظر كنم.؟
افسر نگهبان گفت: باشه. تكلیف قانون چی می‌شه؟
مرد گفت: قانون كه شماره موبایل ایشون رو داره.

افسر نگهبان نشنیده گرفت و به زن گفت: مشكله. ولی خودم یه جوری حلش می‌كنم.
مرد از جا بلند شد كه برود. قبل از رفتن، رو كرد به افسر نگهبان و گفت: یه سؤالیه كه از اول كه آمدیم اینجا تو ذهنم موج می‌زنه، می‌شه بپرسم؟
افسر نگهبان در حالی كه كاغذها را پاره می‌‌كرد، گفت: بپرس.
مرد گفت: می‌خواستم بپرسم شما "شرلوك هلمز" نیستین؟

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
  • کسب در آمد جم پاپ آپ
  • آپلود سنتر جم آپ
  • مشاوره حقوقی رایگان
  • وکیل رایگان مشهد
  • تفـریحی و پـــزشکی
  • دانلود فیلم دراکولا
  • دانلود فیلم هفتم
  • دانلود فیلم زندگی شیرین
  • دانلود فیلم من سالوادور نيستم
  • دانلود فیلم ابد و یک روز
  • دانلود سریال آسپرین
  • دانلود فیلم سلام بمبئی
  • دانلود فیلم فروشنده
  • آپلود با لینک مستقیم
  • توس دانلود
  • بیا تو فان
  • سایت بازی فلش
  • خرید وی پی ان
  • خرید سرور مجازی آلمان
  • سایت پایان نامه
  • خرید گیفت کارت اسپاتیفای
  • چاپ کاتالوگ چاپ بروشور
  • تور آنتالیا
  • دانلود پایان نامه ارشد رشته حقوق
  • پایان نامه مدیریت آموزشی
  • خرید جم کلش رویال
  • خرید جم کلش
  • طراحی سایت|بهینه سازی سایت|طراحی وب سایت
  • دانلود آهنگ جدید شادمهر
  • صرافی ایرانی
  • دانلود مقاله فارسی
  • دانلود مقاله فارسی
  • دانلود مقاله فارسی
  • طراحی سایت
  • ثبت آگهی رایگان
  • دانلود پروژه و پایان نامه
  • دانلود فیلم
  • درج آگهی رایگان
  • تصفیه آب معصومی
  • عکس نوشته عاشقانه
  • خريد لباس مردانه و بچه گانه
  • دانلود آهنگ جدید
  • فراسیون
  • چاپ کارت تبریک
  • تشک طبی
  • تراکتور کمباین نیوهلند
  • خرید اینترنتی لباس مردانه
  • تور لحظه آخری
  • تور کیش
  • cinema1.rozfa.com
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • آرشیو
  • جمعه 19 آذر 1395
  • چهارشنبه 07 مهر 1395
  • جمعه 15 ارديبهشت 1391
  • چهارشنبه 13 ارديبهشت 1391
  • پنجشنبه 7 ارديبهشت 1391
  • شنبه 02 ارديبهشت 1391
  • شنبه 2 ارديبهشت 1391
  • چهارشنبه 30 فروردين 1391
  • سه شنبه 29 فروردين 1391
  • دوشنبه 28 فروردين 1391
  • پنجشنبه 17 آذر 1390
  • دوشنبه 14 آذر 1390
  • سه شنبه 19 مهر 1390
  • دوشنبه 18 مهر 1390
  • يکشنبه 17 مهر 1390
  • پنجشنبه 17 شهريور 1390
  • چهارشنبه 16 شهريور 1390
  • سه شنبه 15 شهريور 1390
  • دوشنبه 14 شهريور 1390
  • يکشنبه 13 شهريور 1390
  • شنبه 12 شهريور 1390
  • جمعه 11 شهريور 1390
  • پنجشنبه 10 شهريور 1390
  • چهارشنبه 9 شهريور 1390
  • سه شنبه 8 شهريور 1390
  • دوشنبه 7 شهريور 1390
  • يکشنبه 6 شهريور 1390
  • شنبه 5 شهريور 1390
  • پنجشنبه 3 شهريور 1390
  • چهارشنبه 2 شهريور 1390
  • سه شنبه 1 شهريور 1390
  • دوشنبه 31 مرداد 1390
  • يکشنبه 30 مرداد 1390
  • شنبه 29 مرداد 1390
  • پنجشنبه 27 مرداد 1390
  • چهارشنبه 26 مرداد 1390
  • سه شنبه 25 مرداد 1390
  • دوشنبه 24 مرداد 1390
  • يکشنبه 23 مرداد 1390
  • شنبه 22 مرداد 1390
  • جمعه 21 مرداد 1390
  • پنجشنبه 20 مرداد 1390
  • چهارشنبه 19 مرداد 1390
  • سه شنبه 18 مرداد 1390
  • دوشنبه 17 مرداد 1390
  • يکشنبه 16 مرداد 1390
  • جمعه 14 مرداد 1390
  • سه شنبه 11 مرداد 1390
  • يکشنبه 9 مرداد 1390
  • شنبه 8 مرداد 1390
  • چهارشنبه 5 مرداد 1390
  • سه شنبه 4 مرداد 1390
  • دوشنبه 3 مرداد 1390
  • يکشنبه 2 مرداد 1390
  • شنبه 1 مرداد 1390
  • چهارشنبه 29 تير 1390
  • سه شنبه 28 تير 1390
  • دوشنبه 27 تير 1390
  • پنجشنبه 23 تير 1390
  • شنبه 18 تير 1390
  • يکشنبه 12 تير 1390
  • چهارشنبه 8 تير 1390
  • دوشنبه 6 تير 1390
  • يکشنبه 5 تير 1390
  • شنبه 4 تير 1390
  • پنجشنبه 2 تير 1390
  • يکشنبه 22 خرداد 1390
  • شنبه 21 خرداد 1390
  • دوشنبه 16 خرداد 1390
  • سه شنبه 10 خرداد 1390
  • يکشنبه 8 خرداد 1390
  • جمعه 6 خرداد 1390
  • چهارشنبه 4 خرداد 1390
  • سه شنبه 3 خرداد 1390
  • دوشنبه 2 خرداد 1390
  • يکشنبه 1 خرداد 1390
  • پنجشنبه 29 ارديبهشت 1390
  • سه شنبه 27 ارديبهشت 1390
  • يکشنبه 25 ارديبهشت 1390
  • شنبه 24 ارديبهشت 1390
  • دوشنبه 19 ارديبهشت 1390
  • پنجشنبه 15 ارديبهشت 1390
  • چهارشنبه 14 ارديبهشت 1390
  • سه شنبه 13 ارديبهشت 1390
  • شنبه 10 ارديبهشت 1390
  • پنجشنبه 8 ارديبهشت 1390
  • سه شنبه 6 ارديبهشت 1390
  • شنبه 3 ارديبهشت 1390
  • جمعه 2 ارديبهشت 1390
  • پنجشنبه 1 ارديبهشت 1390
  • شنبه 27 فروردين 1390
  • پنجشنبه 25 فروردين 1390
  • چهارشنبه 24 فروردين 1390
  • دوشنبه 22 فروردين 1390
  • يکشنبه 21 فروردين 1390
  • شنبه 20 فروردين 1390
  • سه شنبه 16 فروردين 1390
  • دوشنبه 15 فروردين 1390
  • جمعه 27 اسفند 1389
  • پنجشنبه 26 اسفند 1389
  • چهارشنبه 25 اسفند 1389
  • سه شنبه 24 اسفند 1389
  • دوشنبه 23 اسفند 1389
  • يکشنبه 22 اسفند 1389
  • شنبه 21 اسفند 1389
  • جمعه 20 اسفند 1389
  • چهارشنبه 18 اسفند 1389
  • سه شنبه 17 اسفند 1389
  • دوشنبه 16 اسفند 1389
  • پنجشنبه 12 اسفند 1389
  • چهارشنبه 11 اسفند 1389
  • سه شنبه 10 اسفند 1389
  • شنبه 7 اسفند 1389
  • پنجشنبه 5 اسفند 1389
  • چهارشنبه 4 اسفند 1389
  • سه شنبه 3 اسفند 1389
  • يکشنبه 1 اسفند 1389
  • شنبه 30 بهمن 1389
  • چهارشنبه 27 بهمن 1389
  • سه شنبه 26 بهمن 1389
  • يکشنبه 24 بهمن 1389
  • شنبه 23 بهمن 1389
  • سه شنبه 19 بهمن 1389
  • دوشنبه 18 بهمن 1389
  • شنبه 16 بهمن 1389
  • دوشنبه 11 بهمن 1389
  • يکشنبه 10 بهمن 1389
  • شنبه 9 بهمن 1389
  • پنجشنبه 7 بهمن 1389
  • چهارشنبه 6 بهمن 1389
  • دوشنبه 4 بهمن 1389
  • يکشنبه 3 بهمن 1389
  • شنبه 2 بهمن 1389
  • پنجشنبه 30 دی 1389
  • چهارشنبه 29 دی 1389
  • سه شنبه 28 دی 1389
  • دوشنبه 27 دی 1389
  • يکشنبه 26 دی 1389
  • چهارشنبه 22 دی 1389
  • سه شنبه 21 دی 1389
  • دوشنبه 20 دی 1389
  • يکشنبه 19 دی 1389
  • سه شنبه 14 دی 1389
  • جمعه 10 دی 1389
  • دوشنبه 6 دی 1389
  • يکشنبه 5 دی 1389
  • شنبه 4 دی 1389
  • جمعه 3 دی 1389
  • سه شنبه 30 آذر 1389
  • دوشنبه 29 آذر 1389
  • يکشنبه 28 آذر 1389
  • شنبه 27 آذر 1389
  • سه شنبه 23 آذر 1389
  • دوشنبه 22 آذر 1389
  • يکشنبه 21 آذر 1389
  • چهارشنبه 17 آذر 1389
  • يکشنبه 14 آذر 1389
  • دوشنبه 8 آذر 1389
  • شنبه 29 آبان 1389
  • پنجشنبه 27 آبان 1389
  • چهارشنبه 26 آبان 1389
  • سه شنبه 18 آبان 1389
  • چهارشنبه 12 آبان 1389
  • شنبه 8 آبان 1389
  • يکشنبه 2 آبان 1389
  • سه شنبه 27 مهر 1389
  • دوشنبه 26 مهر 1389
  • شنبه 24 مهر 1389
  • پنجشنبه 22 مهر 1389
  • چهارشنبه 21 مهر 1389
  • سه شنبه 20 مهر 1389
  • يکشنبه 18 مهر 1389
  • شنبه 17 مهر 1389
  • پنجشنبه 15 مهر 1389
  • چهارشنبه 14 مهر 1389
  • سه شنبه 13 مهر 1389
  • يکشنبه 11 مهر 1389
  • شنبه 10 مهر 1389
  • دوشنبه 5 مهر 1389
  • يکشنبه 4 مهر 1389
  • شنبه 3 مهر 1389
  • جمعه 2 مهر 1389
  • سه شنبه 30 شهريور 1389
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2460
  • کل نظرات : 100
  • افراد آنلاین : 102
  • تعداد اعضا : 37
  • آی پی امروز : 258
  • آی پی دیروز : 293
  • بازدید امروز : 358
  • باردید دیروز : 640
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 358
  • بازدید ماه : 358
  • بازدید سال : 166,567
  • بازدید کلی : 3,145,032